جامعه زیر ضرب است
محمد فاضلي، عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۴
کد مطلب : ۶۱۶۸
پرتاب میان گرگها» چیست؟ گفته شده که سرویس اطلاعاتی و امنیتی مخوف شوروی سابق مشهور به کاگِبِ، برای از بین بردن روشنفکران، نویسندگان و ... بدون شکنجه و زندان و کشتن، به شکل نامحسوس در زندگی آنها نفوذ کرده و برایشان مشکلات گرفتاریهای زیاد ایجاد میکردند تا ناامیدیها و مشکلات روحی و عاطفی آنها را احاطه کنند.
فرد زیر بار بدبختیهای
لازم نیست «پرتاب میان گرگها» عمدی و کار سرویس امنیتی و اطلاعاتی باشد، میتواند محصول شرایط ساختاری و ناکارآمدیها، انباشت بیاعتمادی، و کمرنگ شدن چشماندازهای امیدبخش باشد.
بياييد به رخدادهاي مهم سال 1398 نگاه کنیم.
🔹سيلابهاي فروردين، حداقل هفت استان بهطور وسیع درگیر سیلاب شدند.
🔹ساقط شدن پهپاد آمريکا با شليک موشک ايران، تصور پاسخ آمریکا و شروع جنگ
🔹وقايع و کشتههاي آبان بر سر افزایش قیمت بنزین
🔹شهادت سردار قاسم سليماني،
🔹حمله به عينالاسد و ترس عمومي از شروع جنگ
🔹دهها نفر جانباختگان تشييع جنازه سردار سليماني در کرمان
🔹شلیک به هواپيماي اوکرايني، تصور عمومی درباره پنهانکاری و گسترش بیاعتمادی
🔹سيلاب در سيستان و بلوچستان
🔹قرار گرفتن در اصطلاحاً ليست سياه افايتياف (FATF)، تصور عمومی درباره محدودتر شدن روابط بانکی ایران و تشدید وضعیت نامناسب اقتصادی، افزایش قیمت دلار و بیشتر شدن بیثباتی اقتصاد ایران
🔹شيوع ويروس کرونا، گسترش ترس عمومی و تعمیق مسأله بیاعتمادی
🔹انتخابات مجلس شوراي اسلامي، رد صلاحیتها، و مشارکت نکردن اکثریت مردم در انتخابات که نشانهای از انفعال و تشدید نارضایتی است.
اين
یکی مثل کرونا خطری برای همگان است؛ و مقولهای نظیر قرار گرفتن در اصطلاحاً لیست سیاه افایتیاف، در درجه اول فعالان اقتصادی و بعد مردمی را که تحت تأثیر عوارض اقتصادیاش قرار میگیرند نگران میکند. خلاصه جامعه تحت فشار این رخدادها قرار میگیرد و عوارض هر کدام
عوارض این وضعیت برای جامعه ایران در همه ابعاد خطرناک است. آدمها بیانگیزه میشوند، کار نمیکنند، بهرهوری پایین میآید، سطح تنشهای عصبی بالا رفته، زوجین درگیر میشوند، میل به مهاجرت افزایش مییابد، تعهد به وطن کم شده و انگیزه خیانت و جاسوسی بیشتر میشود، طرح و برنامههای سازمانها از سر بیانگیزگی کارکنان در نطفه خفه میشوند و معدود صداهای امیدبخش چنان با سردی مواجه میشوند که دیگر کسی صدایش بیرون نمیآید. استرس، حتی ضعف سیستم ایمنی بدن را به همراه دارد و به بیماری جسمی نیز منتهی میشود.
نمیدانم روانشناسان و روانپزشکان چه برآوردی از این وضعیت دارند،
شاید هیچ چیز ضروریتر از کارهایی برای کاستن از حس تعلیق و بلاتکلیفی، کاستن از گرگهایی روح و روان مردم میان آنها پرتاب میشوند، و جدی گرفتن سلامت روح و روان جامعه نیست. ضروری است هر کاری که ممکن و مناسب است انجام شود تا از سطح تنش، بیافق بودن و فشار روانی جامعه کاسته شود. جامعه را باید از زیر ضرب درآورد.
جامعه نیازمند سیاست تولید شادکامی است