۰
محمد میرزایی از نگرانی های بی دلیل در مورد سالخوردگی جمعیت جامعه می گوید:

با امواج سهمگین و سونامی سالمندی مواجه نیستیم

تاریخ انتشار :
شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب : ۴۵۱۵
با امواج سهمگین و سونامی سالمندی مواجه نیستیم
سالم خبر: امروزه 580 میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای 60 سال تشكیل می‌دهند و بررسی ها نشان می دهد که این رقم تا سال 2020 به یك میلیارد نفر خواهد رسید. هرچند ایران نیز از شیوع این پدیده مصون نخواهد ماند و با در نظرگرفتن نرخ رشد1.4 درصدی در کشور، پیش بینی می شود که نسبت 9.3 درصدی سالمندان 60 سال به بالا به رقم 14 درصد در سال 1400 برسد اما به رغم هشدارهای گاه و بیگاه مسوولان اما ایران در سال 2050 پیرترین نخواهد بود.

به رغم اظهارات برخی کارشناسان اگر جمعیت ایران با نرخ رشد کنونی پیش برود، 20 سال دیگر پیرتر از کشورهای اروپایی و کانادا خواهد بود و در سال 2050، یکی از پیرترین کشورهای جهان خواهد شد اما کارشناسان جمعیت شناسی این نظریه را رد می کنند.

با محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیت شناسی ایران در این باره گفت و گو کردیم و از او درباره تبعات احتمالی این پدیده و آثار آن بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه پرسیدیم.

آقای دکتر به عنوان اولین سوال آیا سالمند شدن جمعیت پدیده ای است که لزوما جوامع را با بحران مواجه می کند؟

تا قبل از انقلاب صنعتی به دلیل پایین بودن سطح بهداشت و سلامت در جوامع و در نتیجه بالا بودن نرخ مرگ و میر، همه جوامع از لحاظ آماری جوان محسوب می شدند. یعنی بیش از 40 درصد آن جوامع در رده سنی زیر 15 سال قرار داشتند. اما در کشورهای پیشرفته صنعتی بخصوص در اروپا از اواخر قرن 18ام  و اوایل قرن 19ام کاهش نرخ مرگ و میر آغاز شد، و در اواسط قرن 19 ام بدلیل پیشرفت های تکنولوژی و علوم پزشکی، رشد جمعیت ناگهان شتاب گرفت. به طوری که خود جامعه آن را احساس می کرد. پیشرفت های علمی و بوجود آمدن امکانات نوین بهداشتی از مرگ و میر بالای نوزادان جلوگیری می کرد و دیگر نیاز نبود زنان برای آنکه چهار بچه داشته باشند بیش از چهار بار زایمان کنند. بنابراین مردم از اواخر قرن 19 ام تشخیص دادند که رشد جمعیتی، هم در سطح جامعه و هم در دورن خانواده بالا رفته است. پس به سمت محدود کردن زاد وولد پیش رفتند، بدون آنکه کسی به آنها در مورد تنظیم خانواده و کنترل رشد جمعیت آموزش خاصی داده باشد. در واقع جمعیت همواره روند طبیعی خود را طی خواهد کرد و هرگاه به هر دلیلی از ریل تعادل خارج شود دوباره بصورت طبیعی به ریل باز خواهد گشت.

بنابراین شاید این تشخیص جمعی، کمی با تاخیر اتفاق بیافتد اما بالاخره روی می دهد و می توان با آموزش ها و اطلاعات درست حرکت آنها را در مسیر مناسب تسریع کرد. اگر باروری بطور مستمر کاهش پیدا کند نتایج آن بتدریج هرم سنی جامعه را تغییر و ساختار سنی را به سمت سالخوردگی خواهد برد. دراین وضعیت 15 درصد جمعیت و یا کمی بیشتر بالای 65 سال قرار می گیرند ولی بیش از 60 درصد جمعیت همچنان در سنین 15 تا 64 سال و در سن فعالیت خواهند ماند. چنان‌چه
سهم اين گروه سني در جامعه اي بيش‌تر از ساير گروه‌ها باشد از اصطلاح «شرايط پنجره‌ي جمعيتي» استفاده مي‌شود. البته نتایج ملموس این گذار تقریبا بعد از چهل یا پنجاه سال ظاهر خواهد شد.

آثار کاهش باروری در کشورهای اروپایی بعد از نزدیک به گذشت نیم قرن و بعد از جنگ جهانی دوم نمودار شد و جمعیت این کشورها کم کم به سمت سالخوردگی پیش رفت. بنابراین کشورهای صنعتی و پیشرفته بیش از 60 سال است که دچار پدیده سالخوردگی جمعیت شده اند. لازم است بدانید بین 48 کشور اروپایی تنها جمعیت کشورهای آلمان و روسیه از ایران بیشتر است. در اغلب این کشورها نرخ رشد جمعیت کمتر از یک است و ساختار سنی سالخورده دارند. یا ژاپن که یکی از قطب های اقتصادی جهان محسوب می شود سال هاست با پدیده سالخوردگی جمعیت روبرو است و نزدیک به 20 درصد جمعیت آن سنی بالای 65 سال دارند. اما می بینیم که همه این کشورها نرخ رشد اقتصادی و توسعه ای مناسبی را هم تجربه می کنند. درکشور ما هم با کاهش باروری در دهه 70 حرکت به سوی یک جامعه سالخورده آغاز شد و باوجودی که الان در شرایط پنجره جمعیتی قرار داریم، در سال 1430بالغ بر 15 درصد جمعیت کشور سن بالای 65 سال را تجربه خواهند کرد. ولی برآوردها نشان می دهند که در همان سال بیش از 60 درصد جمعیت کشور ما در سنین فعالیت قرار خواهند داشت. جالب این جاست که در دهه 60 که جمعیت کشور ما جوان بود، ما تنها 50 درصد جمعیت فعال در جامعه داشتیم. در حال حاضر حتی باروری در کشورهای آفریقایی هم کاهش پیدا کرده است. بنابراین این انتقال ساختار سنی در آفریقا هم اتفاق خواهد افتاد، بطوریکه در اواخر قرن 21 تمام کشورهای دنیا جمعیت سالخورده خواهند داشت. یکی از این کشورها هم قطعا کشور ما خواهد بود. بنابراین خبری از سونامی سالخوردگی نیست و نباید با مانورهای بیجا بر روی مساله سالخوردگی جامعه، آنهم توسط افرادی که سر رشته ای در مورد مسائل جمعیت شناسی ندارند باعث تشویش اذهان عمومی و به بی بیراهه رفتن سیاست های کلی در باب مسائل جمعیتی شد. سالخوردگی به تنهایی یک مفهوم فردی است بدین معنا که افراد با شرایط و روحیات متفاوت در سنین مختلف خود را سالخورده می دانند. برای برخی این اتفاق ممکن است در دهه 60 و برای برخی دیگر در دهه 80 زندگی شان اتفاق بیافتد. اما سالخوردگی یا زوال جمعیت یک بحث آماری است که ربطی هم به مساله سالخوردگی فردی ندارد. نظرات غیرکارشناسانه در جامعه باعث می شود که برای مردم این تصور پدید بیاید که در دوره ای همه پیر خواهند شد، حال آنکه اساسا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. در حال حاضر اتفاقی که می افتد این است که هرم سنی به سمت استوانه شدن پیش می رود، استوانه ای که اتفاقا در قسمت میانی خود وزین تر است. در اين شرايط مهم تر این است که برنامه‌ريزان
اقتصادي تمامي تلاش خود را برای افزايش نرخ رشد اقتصادی بکار ببرند. چرا که تجربه بسياري از کشورها نشان از جهش اقتصادي آنها در دوران پنجره‌اي جمعيت دارد. در واقع عدم توجه به اين موضوع علاوه بر آن‌که فرصت طلايي توسعه اقتصادي را از دست مي‌دهد، موجي از نااميدي، سرخوردگي و تبعات اجتماعي منفي را بر جامعه تحميل مي‌کند.

یعنی شما معتقدید پدیده سالمندی به خودی خود مشکلی برای جوامع ایجاد نمی کند؟

البته چالش در سطح جوامع و در همه زمینه ها همیشه وجود داشته است . وظیفه دستگاه های برنامه ریزی، دولت ها و مراکز علمی تشخیص این چالش ها و اتخاذ تصمیمات عقلانی و کارامد است. چالش فعلی کشور رفع مشکلات اقتصادی، وضعیت اشتغال و ازدواج و غیره جوانان و بخصوص متولدین دهه 60 است که باید به آن توجه ویژه داشت و بر آن متمرکز شد. در کشورما جمعیت در کمتر از یک قرن به بیش از هشت برابر خود رسیده است که در تمام دنیا کم نظیر است. این نسل در تمام دوره های زندگی خود نیاز به برنامه ریزی و مدیریت دارند. تامین نیازهای همین جمعیت که بی رویه رشد کرده است باعث شده که به منابع طبیعی و محیط زیست ما فشار زیادی وارد شود و سوءمدیریت های و تصمیمات غیرکارشناسی بر فشار این مشکلات افزوده است. در واقع مقابله با این مشکلات باید از اولویت های جامعه باشد وگرنه همانطور که گفتم با یک پدیده غیر طبیعی و مهارنشده مواجه نیستیم. ما فقط باید تلاش کنیم نرخ باروری از نرخ مرگ و میر کمتر نباشد. بطوریکه ما الان نرخ رشد جمعیت خوبی را تجربه می کنیم و فقط باید تلاش کنیم که این رقم به صفر نزدیک نشود.

با همه این احوال نمی توان ادعا کرد که سالخورده شدن جمعیت کشور هیچ مشکلی برای جامعه بوجود نخواهد آورد. پس بهتر است سوالم را اینگونه بپرسم که به نظر شما تبعات احتمالی این مساله برای کشور بخصوص در زمینه های اقتصادی و اجتماعی چیست؟

تبعات اقتصادی و اجتماعی همیشه و بدنبال هر مساله ی تقریبا نویی اتفاق می افتند. دولتمردان پس از رفع مشکلات و معضلات فعلی کشور که جامعه با آن دست به گریبان است باید به این فکر کند که مثلا در سال 1430 که جمعیت کشور سالخورده می شود چه نیازهایی اولویت دارد و از الان به فکر تامین نیازهای آن زمان باشند. بدین معنی که اگر قرار است تعهدات صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی در آن زمان افزایش قابل ملاحظه پیدا کند، راهکار تامین این تعهدات را از همین الان اعمال کنند و از الان برای آن زمان برنامه ریزی کرده و زیرساخت های مناسب را پدید بیاورند. بنابراین درحالیکه این صندوق ها از همین الان با مشکلات عدیده ای مواجه اند سیاست دولت ها باید رفع نواقص این سیستم و کارامدتر کردن آن در دهه آتی باشد. یا برای مثال باید در حوزه بهداشت و درمان توجه ویژه ای روی بخش
هایی که با سالخوردگان بیشتر در ارتباط است، بشود. اما برخی معتقدندجمعیت سالخورده بیش از آنکه تولید کننده باشد، مصرف کننده است و این موضوع اقتصادکشور را در آینده تحت شعاع قرار می دهد. اما با توجه به آنچه گفتم این یک برداشت غلط است چرا که در سال 1430 که جمعیت کشور به لحاظ سنی سالخورده محسوب می شود دارای 60 درصد نیروی فعال و آماده به کار است

چگونه می توان با پدیده های قابل پیش بینی ای همچون سالخوردگی سن جمعیت جامعه مقابله کرد؟

کاری که جامعه باید انجام دهد این است که تلاش کند باروری زیر سطح جانشینی را در سطح خرد و در درون خانواده ها افزایش دهد که البته در حال رشد است. برآوردها نشان می دهد که به علت مشکلات اقتصادی در دهه 80 و عدم اطمینان افراد به آینده، نرخ باروری کاهش پیدا کرد. اما این روند در دهه اخیر تغییر کرد و نرخ باروری از 1.8 پایین تر نیامد و در حال حاضر هم در حال افزایش است. بنابراین جامعه همانطور که در اواخر دهه 60 خطر ازدیاد بی رویه جمعیت را حس کرد و خود با آن مقابله کرد، در دهه 80 هم از کاهش میزان باروری ها احساس خطر و این روند را متوقف کرد، بطوریکه نرخ باروری در حال نزدیک شدن به سطح جانشینی 2.1 است. راه حل دیگر پایین آوردن سن ازدواج است که باید راهکارها و سیاست های متناسب با آن پیش بینی و ارائه شود. هرچند وقتی سن ازدواج در زنان به 24 سال رسیده است نمی توان انتظار داشت که آن را دوباره به سن 18 سال برگرداند اما می توان آن را یک یا دو سال تقلیل داد تا دوره باروری در زنان افزایش یابد.

برای رسیدن به چنین وضعیتی تمام هم و غم دولت ها باید رسیدگی به وضعیت اقتصادی جامعه و ارائه راهکارهایی برای رسیدن به رشد و توسعه پایدار باشد تا افق روشنتری را پیش روی جوانان ترسیم کرده و تمایل آنان را برای ازدواج در سنین پایین تر افزایش دهد. اگر ما بتوانیم میزان باروری را به بالای سطح جانشینی برسانیم دیگر مشکل جمعیتی در آینده نخواهیم داشت. ضمن آنکه با پیشرفت جوامع، نیازهای توسعه ای جدید تعریف می شود که پیش بینی و سیاست گذاری دقیق در این زمینه را غیر ممکن می سازد. برای مثال زمانی بود که کامپیوتر یک کالای لوکس بود ولی الان تصور زندگی بدون این ابزار کمی مشکل است. بنابراین هرچند در بستر توسعه هزینه ها همواره افزایش می یابند اما باید طوری برنامه ریزی شود که نیازهای جامعه به نحو بهینه تامین شود. اصلا وظیفه دستگاه های برنامه ریزی تشخیص و ارائه راهکار برای مقابله با چالش هاست ، اما متاسفانه در دهه 80 دستگاه برنامه ریزی کشور تعطیل شد. هرچند خود من نقدهای زیادی به این سازمان داشتم اما راهکار تعطیلی آن سازمان نبود، بلکه باید ضعف های آن برطرف می شد. پیامد چنین تصمیم عجولانه در دهه 90 خودرا نشان داد بطوریکه بی برنامه گی و ناهماهنگی دستگاه
ها آسیب فراوانی به بدنه جامعه وارد کرد.  

راهکار کشور های غربی برای غلبه بر پدیده سالخوردگی و رسیدن به نرخ رشد اقتصادی مناسب با وجود جمعیت سالخورده چه بوده است؟

اگر افراد توانمندی در جامعه پرورش دهیم می توانیم انتظار داشته باشیم که در دوران سالمندی هم توانمند باشند. اگر زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، آموزشیش و غیره در جامعه مناسب نباشد ممکن است افراد در سن 60 سالگی معلول و از کار افتاده شوند. بنابراین پرورش یک نسل شاداب و توانمند لازم و ضروری است. سال 1999 سال جهانی سالمندان بود و شعار زیبایی داشت و آن شعار این بود : "سالم پیر شدن چیز دیگری است". بنابراین با سیاست گذاری و برنامه های مناسب می توان سطح محدودیت افراد در سالخوردگی را تقلیل داد. یکی از امکاناتی که در کشورهای پیشرفته برای سالخوردگان در نظر گرفته شده پرداخت مبالغ ماهیانه ای است که نیازهای ضروری آنها را تامین می کند و مشکلات معیشتی ناشی از ضعف بنیه اقتصادی آنان را کاهش می دهد. تامین نیازهای اقتصادی جمعیت سالخورده در کشور به عهده افراد فعال در جامعه است که با توانمند کردن اقتصاد از طریق سیاست های درست و آزموده شده در جهان می توان از پس این مشکل هم برآمد. سیاست های خوبی هم در سال های اخیر اجرا شده است که حتی افراد مشغول به کار در مشاغل آزاد هم در دوره کهولت بتوانند از آنها استفاده کنند برای مثال بیمه های آزاد و خویش فرما و غیره. این سیاست ها باید تقویت شود تا آثار نامطلوب احتمالی این پدیده کاهش یابد.

برخی بدون توجه به پتانسیل های جامعه تلاش می کنند مردم را به باروری بیشتر ترغیب کنند. به نظر شما این موضوع می تواند راهکار مناسبی برای مقابله با سالخورده شدن جامعه در دهه های آتی باشد؟

میزان جمعیت یا نرخ بالای رشد جمعیت بدون سیاست گذاری های لازم در حوزه هایی مانند آموزش، بهداشت و اقتصاد می تواند زمینه ای برای چالش های راهبردی باشد. مردم تا خود به نتیجه منطقی در این حوزه نرسند به این شعارها بی توجه خواهند بود. تنها کاری که مسئولین در این راستا می توانند انجام دهند این است که به مردم کمک کنند و شرایط زندگی را در برای آنها تسهیل کنند. در چنین شرایطی خود مردم تصمیمات عقلانی لازم را اتخاذ خواهند کرد. بنابراین ترساندن مردم راه حل مناسبی نخواهد بود. به اعتقاد من ارائه برنامه های بدون پشتوانه این چنینی  دست کم گرفتن شعور مردم و اهانت به آنها است. بنده به شما اطمینان می دهم که ما با امواج سهمگین و سونامی سالخوردگی مواجه نیستیم و اینها مسائلی است که در روندهای جمعیتی شکل می گیرد و مسیر خودش را پیدا می کند و دولت ها و دستگاه های ذیربط باید کمک کنند حرکت در این مسیر روان تر و سهل تر انجام بگیرد.

 
 
 
 
 
کد مطلب : ۴۵۱۵
نام شما

آدرس ايميل شما