فاطمه هاشمی، رئیس بنیاد بیماریهای خاص:
بیمارستان ساختیم اما دو سال به دلایل سیاسی اجازه بهرهبرداری ندادند
تاریخ انتشار :
شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۲۵
کد مطلب : ۲۰۰۸۰
سالمخبر: رئیس بنیاد بیماریهای خاص، گفت: تعارض منافع و اختلاط سیاست و حوزه درمان موجب دلسری خیران و توقف درمان بیماران میشود. چنانچه یک بیمارستان را از صفر تا صد ساختیم؛ حتی ملحفههای تختها هم کشیده شده بود. اما بهمدت دو سال بهخاطر مسائل و اختلافات سیاسی، اجازه بهرهبرداری به ما داده نشد. این در حالی بود که در همان زمان، برای یک بیمارستان خصوصی مجوز صادر شد، اما به کار خیر مجوز ندادند.
فاطمه هاشمی در نشست تخصصی سیاستگذاری بازپرداخت در نظام سلامت ایران همچنین افزود: «وقتی تعارض منافع در بخش درمان باشد، خیرین عقب مینشینند و بیماران آسیب میبینند. وقتی خیّری میبیند که با وجود صرف وقت و سرمایه، فقط بهخاطر تعارض منافع یا سیاستزدگی کارش متوقف میشود، طبیعی است که از ادامه راه منصرف شود.»
او تأکید میکند که نقش جامعه مدنی در کنار دولت برای حل معضلات درمانی انکارناپذیر است: «هم دولت نیاز به کمک مردم دارد و هم سازمانهای مردمی به حمایت دولت. اگر این همکاری شکل نگیرد، نه بیمار سود میبرد و نه نظام سلامت سرپا میماند.»
او تأکید کرد که اعتمادسازی میان دولت و خیرین، کلید احیای مشارکت مردمی در حوزه سلامت است: «اگر دولت نگاه حمایتی و غیرسیاسی به فعالیتهای خیرین داشته باشد، همان جامعهای که امروز از ناکارآمدیها گلایهمند است، فردا میتواند بخشی از راهحل باشد.»
هاشمی تأکید کرد: «ما بهعنوان جامعه مدنی موظفیم در کنار دولت باشیم. دولت هم باید درک کند که بدون کمک مردم و خیرین، مشکلات بخش سلامت حل نخواهد شد. ما زمانی وارد حوزه بیماریهای خاص شدیم که دولت ورود نکرده بود. اما در برخی دورهها، فقط بهخاطر مخالفتهای سیاسی با چالشها و موانعی مواجه شدیم.»
نقش فراموششده خیرین در نظام سلامت
هاشمی در آغاز نشست با تأکید بر اهمیت نقش نهادهای مردمی در حوزه سلامت گفت: «در بسیاری از کشورهای دنیا، چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، ریشهی خدمات سلامت در نهادهای مردمی و خیریه است. در گذشته، افراد نیکوکار و مراکز مذهبی نقشی اساسی در تأمین سلامت جامعه داشتند و حتی در کشورهای ثروتمند امروزی، سنت مسئولیت اجتماعی شرکتها ادامه همان تفکر است؛ هر کارخانه یا سازمان بزرگ، بخشی را برای خدمات عامالمنفعه ایجاد میکرد تا در کنار فعالیت اقتصادی، در جهت رفاه مردم هم گام بردارد.»
او با اشاره به تجربه ایران در این زمینه افزود: «پیش از انقلاب، تقریباً همه بیمارستانهای بزرگ کشور به دست خیرین ساخته و اداره میشد. افراد متمکن، از روی علاقه و تعهد اجتماعی، در ساخت مراکز درمانی پیشقدم میشدند. اما پس از انقلاب، با تغییرات سیاسی و احساس ناامنی در فضای اقتصادی، بسیاری از خیرین کنار کشیدند یا نتوانستند با ساختار جدید حاکمیت ارتباط برقرار کنند.»
به گفته هاشمی، در دهههای بعد، با شکلگیری سازمانهای مردمنهاد، تلاش شد این خلأ پر شود، اما چالشهای جدی باقی ماند: «سازمانهای مردمنهاد اگرچه با نیت خیر ایجاد شدند، اما برخی از آنها بهدلیل نبود اعتماد یا نداشتن اهداف مشخص و قابلسنجش، به مسیرهای نادرست رفتند. برخی از این نهادها کارکرد خود را از دست دادند و همین موضوع باعث شد که سرمایه اجتماعی لازم برای تداوم کارشان تضعیف شود.»
او در ادامه با بیان اینکه سازمانهای مردمنهاد بهتنهایی قادر به حل مشکلات نظام سلامت نیستند، گفت: «این نهادها باید در تعامل با دولت و نظام سلامت فعالیت کنند. نمونههای موفقی در این زمینه وجود دارد. برای مثال، در دورهای که بیمههای پایه تازه شکل گرفته بودند، ما در حوزه بیماران خاص توانستیم با وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی همکاری سازندهای برقرار کنیم. مشکلات این بیماران در جلسات مشترک شناسایی و تقسیم کار شد و بر اساس آن، اقدامهای عملی بین دستگاهها صورت گرفت. همین هماهنگی سبب شد تا بسیاری از نیازها با هزینه کمتر و کارآمدی بیشتر برطرف شود.»
هاشمی میگوید هرگاه ارتباط نهادهای خیریه با دولت تضعیف شده است، حجم و کیفیت کمکهای مردمی به مراکز درمانی نیز کاهش یافته؛ او بر ضرورت ایجاد کانالهای شفاف ارتباطی میان خیرین، وزارت بهداشت و سازمانهای بیمه تأکید میکند تا از انجام کارهای موازی و هدررفت منابع جلوگیری شود.
در سالهایی که تعامل میان سازمانهای خیریه و نهادهای دولتی تنگاتنگ بوده، کمکهای مردمی شتاب گرفته و هدفمند شدهاند؛ اما هرگاه این ارتباط کمرنگ شده، همان کمکها نیز کاهش یافتهاند. این گزارهای است که هاشمی، فعال شناختهشده در حوزه خیرین سلامت، با اتکا به سهدهه تجربه میگوید و آن را یکی از مهمترین موانع ظرفیتسازی مردمی در نظام سلامت میداند.
او توضیح میدهد: «وقتی نتوانیم با وزارت بهداشت و بیمهها پل ارتباطی برقرار کنیم، نمیفهمیم دقیقاً باید کجا کمک کنیم. بررسیهایی که خودمان انجام دادیم نشان میدهد کارهای تکراری و موازی زیاد انجام میشود چون تقسیمکار مشخص نیست.» به گفته او، این آشفتگی باعث میشود کمکهای مردمی منسجم نباشند و در مسیر درست هزینه نشوند.
هاشمی تأکید دارد که قانون اساسی دولت را موظف به ایجاد دسترسی عادلانه به درمان برای همه شهروندان کرده و این موضوع باید با استفاده از منابع عمومی در اختیار دولت و مشارکتهای مردمی پیگیری شود. او با اشاره به تجربه ۳۰ سال فعالیت خود میگوید: «در بسیاری از سالها کمکهای مردمی بنیاد ما ما بیش از کمک دولت بوده؛ حتی در سالهایی که هیچ کمک دولتی دریافت نکردیم، سازمان از کار نیفتاد چون اعتماد خیرین را جلب کرده بودیم.»
یکی از پیشنهادهای بارز او شکلگیری «صندوقهای مشترک بین وزارت بهداشت بیمه هاو بنیاد خیران است؛ ساختاری که در آن همه خیریههای سلامت بتوانند منابع خود را متمرکز کنند و از تجمع قدرت مالی برای انجام پروژههای بزرگتر بهره ببرند. او میگوید: «اگر خیریهها به صندوق مشترک وصل شوند، پول گستردهتر و قدرت اثرگذاری افزایش مییابد. در کنار آن، باید روشهای نوین جمعآوری مانند کمپینهای موضوعی، چالشهای ورزشی و ابزارهای بازیسازی (gamification) توسعه یابد تا مشارکت عمومی پایدار شود.»
هاشمی همچنین به نقش بیمهها اشاره میکند: «باید شفاف شود که مصوبات بیمهها کجا اجرا میشود. حتی با وجود جلسات هفتگی، اغلب نمیدانیم نتایج کدام مصوبه به سطح اجرا رسیده است. این ابهام، مانع از آن میشود که کمکهای مردمی تکمیلکننده طرحهای اجرایی شوند.» او تأکید میکند که تعامل تنگاتنگ میان وزارت بهداشت، بیمهها و خیرین میتواند از دوبارهکاری و هدررفت منابع جلوگیری کند و تمرکز را به سمت پیشگیری ببرد، نکتهای که به گفته او در کشور بهقدر کافی مورد توجه قرار نگرفته است.
هاشمی خواستار بازتعریف رابطه میان دولت و نهادهای مردمی در حوزه سلامت است: «اگر بیمهها و وزارت بهداشت نقش هدایتگر و شفافکننده بپذیرند و خیرین نیز با سازوکارهای منظم و صندوقهای مشترک فعالیت کنند، میتوانیم سهم بزرگی از مشکلات درمانی کشور را با هزینه کمتر و اثربخشی بیشتر حل کنیم.»
هاشمی در ادامه نشست با اشاره به تجربههای موفق بنیاد متبوع خود در حمایت هدفمند از نهادهای مردمی سلامت گفت: «در سالهای گذشته، انجمنهای معتبری در استانها شناسایی کردیم و با آنها تفاهمنامه همکاری امضا شد. طبق این تفاهمنامه، بنیاد ما متعهد شد در سه سال نخست، ۷۰ درصد از کمکهای مورد نیاز انجمن را تأمین کند و ۳۰ درصد باقیمانده برعهده خود آن انجمن باشد. این نسبت بهتدریج تغییر میکرد تا پس از ۱۲ سال، سازمان بتواند کاملاً مستقل از بنیاد فعالیت کند.»
به گفته او، این مدل حمایت پلکانی تجربهای موفق بوده است: «با اجرای این طرح، بیش از ۳۰ تا ۴۰ انجمن در سراسر کشور توانستند ثبت رسمی بگیرند و بهصورت پایدار به فعالیت ادامه دهند، بدون اینکه بنیاد در اداره آنها دخالت مستقیم داشته باشد. ما فقط چارچوب و سیاستگذاری کلان را مشخص کردیم.»
هاشمی افزود: «در کنار این برنامه، از همان ابتدا به بیمارستانها و مراکز درمانی خصوصی و دولتی اعلام کردیم که کارکنانشان اگر تمایل دارند، میتوانند درصد کوچکی از حقوق خود را به بنیاد اختصاص دهند. این سازوکار هنوز هم ادامه دارد و حتی در کوچکترین شهرها و روستاها مانند کاخک، مشارکت مردمی به شکل داوطلبانه برقرار است.»
او با اشاره به روشهای متنوع جمعآوری کمک مردمی گفت: «در بعضی از شهرها مدلهایی با الهام از جشنهای خیریه اجرا میشود؛ مثل برنامهای که در حمایت از بیماران سرطانی برگزار شد. در آن مراسم، حدود ۱۰۰ زن خانهدار با تهیه غذا در منزل و فروش آن در مراسم، هزینه قابل توجهی برای کمک به بیماران جمعآوری کردند. این نمونهها نشان میدهد که مشارکت اجتماعی، اگر درست هدایت شود، میتواند در کوچکترین اجتماعات هم به نتایج بزرگ منتهی شود.»
فاطمه هاشمی در نشست تخصصی سیاستگذاری بازپرداخت در نظام سلامت ایران همچنین افزود: «وقتی تعارض منافع در بخش درمان باشد، خیرین عقب مینشینند و بیماران آسیب میبینند. وقتی خیّری میبیند که با وجود صرف وقت و سرمایه، فقط بهخاطر تعارض منافع یا سیاستزدگی کارش متوقف میشود، طبیعی است که از ادامه راه منصرف شود.»
او تأکید میکند که نقش جامعه مدنی در کنار دولت برای حل معضلات درمانی انکارناپذیر است: «هم دولت نیاز به کمک مردم دارد و هم سازمانهای مردمی به حمایت دولت. اگر این همکاری شکل نگیرد، نه بیمار سود میبرد و نه نظام سلامت سرپا میماند.»
او تأکید کرد که اعتمادسازی میان دولت و خیرین، کلید احیای مشارکت مردمی در حوزه سلامت است: «اگر دولت نگاه حمایتی و غیرسیاسی به فعالیتهای خیرین داشته باشد، همان جامعهای که امروز از ناکارآمدیها گلایهمند است، فردا میتواند بخشی از راهحل باشد.»
هاشمی تأکید کرد: «ما بهعنوان جامعه مدنی موظفیم در کنار دولت باشیم. دولت هم باید درک کند که بدون کمک مردم و خیرین، مشکلات بخش سلامت حل نخواهد شد. ما زمانی وارد حوزه بیماریهای خاص شدیم که دولت ورود نکرده بود. اما در برخی دورهها، فقط بهخاطر مخالفتهای سیاسی با چالشها و موانعی مواجه شدیم.»
نقش
هاشمی در آغاز نشست با تأکید بر اهمیت نقش نهادهای مردمی در حوزه سلامت گفت: «در بسیاری از کشورهای دنیا، چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، ریشهی خدمات سلامت در نهادهای مردمی و خیریه است. در گذشته، افراد نیکوکار و مراکز مذهبی نقشی اساسی در تأمین سلامت جامعه داشتند و حتی در کشورهای ثروتمند امروزی، سنت مسئولیت اجتماعی شرکتها ادامه همان تفکر است؛ هر کارخانه یا سازمان بزرگ، بخشی را برای خدمات عامالمنفعه ایجاد میکرد تا در کنار فعالیت اقتصادی، در جهت رفاه مردم هم گام بردارد.»
او با اشاره به تجربه ایران در این زمینه افزود: «پیش از انقلاب، تقریباً همه بیمارستانهای بزرگ کشور به دست خیرین ساخته و اداره میشد. افراد متمکن، از روی علاقه و تعهد اجتماعی، در ساخت مراکز درمانی پیشقدم میشدند. اما پس از انقلاب، با تغییرات سیاسی و احساس ناامنی در فضای اقتصادی، بسیاری از خیرین کنار کشیدند یا نتوانستند با ساختار جدید حاکمیت ارتباط برقرار کنند.»
به گفته هاشمی، در دهههای بعد، با شکلگیری سازمانهای مردمنهاد، تلاش شد این خلأ پر شود، اما چالشهای جدی باقی ماند: «سازمانهای مردمنهاد اگرچه با نیت خیر ایجاد شدند، اما برخی از آنها بهدلیل نبود اعتماد یا نداشتن اهداف مشخص و قابلسنجش، به مسیرهای نادرست رفتند. برخی از این نهادها کارکرد خود را از دست دادند و همین موضوع باعث شد که سرمایه اجتماعی لازم برای تداوم کارشان تضعیف شود.»
او در ادامه با بیان اینکه سازمانهای مردمنهاد بهتنهایی قادر به حل مشکلات نظام سلامت نیستند، گفت: «این نهادها باید در تعامل با دولت و نظام سلامت فعالیت کنند. نمونههای موفقی در این زمینه وجود دارد. برای مثال، در دورهای که بیمههای
هاشمی میگوید هرگاه ارتباط نهادهای خیریه با دولت تضعیف شده است، حجم و کیفیت کمکهای مردمی به مراکز درمانی نیز کاهش یافته؛ او بر ضرورت ایجاد کانالهای شفاف ارتباطی میان خیرین، وزارت بهداشت و سازمانهای بیمه تأکید میکند تا از انجام کارهای موازی و هدررفت منابع جلوگیری شود.
در سالهایی که تعامل میان سازمانهای خیریه و نهادهای دولتی تنگاتنگ بوده، کمکهای مردمی شتاب گرفته و هدفمند شدهاند؛ اما هرگاه این ارتباط کمرنگ شده، همان کمکها نیز کاهش یافتهاند. این گزارهای است که هاشمی، فعال شناختهشده در حوزه خیرین سلامت، با اتکا به سهدهه تجربه میگوید و آن را یکی از مهمترین موانع ظرفیتسازی مردمی در نظام سلامت میداند.
او توضیح میدهد: «وقتی نتوانیم با وزارت بهداشت و بیمهها پل ارتباطی برقرار کنیم، نمیفهمیم دقیقاً باید کجا کمک کنیم. بررسیهایی که خودمان انجام دادیم نشان میدهد کارهای تکراری و موازی زیاد انجام میشود چون تقسیمکار مشخص نیست.» به گفته او، این آشفتگی باعث میشود کمکهای مردمی منسجم نباشند و در مسیر درست هزینه نشوند.
هاشمی تأکید دارد که قانون اساسی دولت را موظف به ایجاد دسترسی عادلانه به درمان برای همه شهروندان کرده و این موضوع باید با استفاده از منابع عمومی در اختیار دولت و مشارکتهای مردمی پیگیری شود. او با اشاره به تجربه
یکی از پیشنهادهای بارز او شکلگیری «صندوقهای مشترک بین وزارت بهداشت بیمه هاو بنیاد خیران است؛ ساختاری که در آن همه خیریههای سلامت بتوانند منابع خود را متمرکز کنند و از تجمع قدرت مالی برای انجام پروژههای بزرگتر بهره ببرند. او میگوید: «اگر خیریهها به صندوق مشترک وصل شوند، پول گستردهتر و قدرت اثرگذاری افزایش مییابد. در کنار آن، باید روشهای نوین جمعآوری مانند کمپینهای موضوعی، چالشهای ورزشی و ابزارهای بازیسازی (gamification) توسعه یابد تا مشارکت عمومی پایدار شود.»
هاشمی همچنین به نقش بیمهها اشاره میکند: «باید شفاف شود که مصوبات بیمهها کجا اجرا میشود. حتی با وجود جلسات هفتگی، اغلب نمیدانیم نتایج کدام مصوبه به سطح اجرا رسیده است. این ابهام، مانع از آن میشود که کمکهای مردمی تکمیلکننده طرحهای اجرایی شوند.» او تأکید میکند که تعامل تنگاتنگ میان وزارت بهداشت، بیمهها و خیرین میتواند از دوبارهکاری و هدررفت منابع جلوگیری کند و تمرکز را به سمت پیشگیری ببرد، نکتهای که به گفته او در کشور بهقدر کافی مورد توجه قرار نگرفته است.
هاشمی خواستار بازتعریف رابطه میان دولت و نهادهای مردمی در حوزه سلامت است: «اگر بیمهها و وزارت بهداشت نقش هدایتگر و شفافکننده بپذیرند و خیرین نیز با سازوکارهای منظم و صندوقهای مشترک فعالیت کنند، میتوانیم سهم بزرگی از مشکلات درمانی کشور را با هزینه کمتر و اثربخشی بیشتر حل کنیم.»
هاشمی در ادامه
به گفته او، این مدل حمایت پلکانی تجربهای موفق بوده است: «با اجرای این طرح، بیش از ۳۰ تا ۴۰ انجمن در سراسر کشور توانستند ثبت رسمی بگیرند و بهصورت پایدار به فعالیت ادامه دهند، بدون اینکه بنیاد در اداره آنها دخالت مستقیم داشته باشد. ما فقط چارچوب و سیاستگذاری کلان را مشخص کردیم.»
هاشمی افزود: «در کنار این برنامه، از همان ابتدا به بیمارستانها و مراکز درمانی خصوصی و دولتی اعلام کردیم که کارکنانشان اگر تمایل دارند، میتوانند درصد کوچکی از حقوق خود را به بنیاد اختصاص دهند. این سازوکار هنوز هم ادامه دارد و حتی در کوچکترین شهرها و روستاها مانند کاخک، مشارکت مردمی به شکل داوطلبانه برقرار است.»
او با اشاره به روشهای متنوع جمعآوری کمک مردمی گفت: «در بعضی از شهرها مدلهایی با الهام از جشنهای خیریه اجرا میشود؛ مثل برنامهای که در حمایت از بیماران سرطانی برگزار شد. در آن مراسم، حدود ۱۰۰ زن خانهدار با تهیه غذا در منزل و فروش آن در مراسم، هزینه قابل توجهی برای کمک به بیماران جمعآوری کردند. این نمونهها نشان میدهد که مشارکت اجتماعی، اگر درست هدایت شود، میتواند در کوچکترین اجتماعات هم به نتایج بزرگ منتهی شود.»



















