۰

می‌شد برنامه ای داشت و کاری کرد تا چنین نشود

نجمه نوربخش، روزنامه‌نگار
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۲
کد مطلب : ۶۲۵۷
می‌شد برنامه ای داشت و کاری کرد تا چنین نشود
سالم خبر: اگر اخبار پی در پی کشف انبارهای بزرگ و مخفی حاوی ده‌ها میلیون ماسک، دستکش، الکل، مواد شوینده احتکار شده‌ی این روزها درست باشد، تاکنون باید حدود ۳۰ میلیون ماسک کشف شده باشد. ماسک‌هایی که گرچه هیچ‌گاه به دست مردم و حتی داروخانه‌ها و کادر درمانی نرسید اما اخبار کمبود و احتکارشان هربار سیلی محکمی است بر گونه های تب‌دار جامعه آشفته‌حالِ درگیر با بیماری کوید ۱۹.

پزشکان در کنار بیماران و مردم عادی همچنان هر روز به دنبال خرید چند ماسک و دستکش و الکل، از این داروخانه به آن داروخانه و فروشگاه سرگردانند و بیمارستان‌ها دیگر جا ندارند.

با این حال انگار هنوز جامعه این بیماری را دست‌کم گرفته‌است. هنوز خیابان‌ها مملو از رفت‌‌وآمدهای پرخطر و غیرضروری چون خرید کردن‌های شب عید است؟ چرا هنوز پارک‌ها پر است از کودکانی که از سرسره های بی خیالی پدران و مادرانشان لیز می خورند؟ چرا کمترین اثری از رعایت اصول پیشگیرانه از انتشار ویروس در نانوایی‌ها نیست ؟ چرا همچنان فضای فروشگاه‌ها، مال‌ها، پاساژها، آرایشگاه‌ها، باشگاه‌های ورزشی و ...  پر می‌شوند از نفس آدمیانی که ممکن است ناقل بیماری باشند؛ پر می شود از ویروسی که حریصانه به دنبال طعمه است؟ چرا این بارهم، از دل یک بحران ملی سلطان از پس سلطان زاده می‌شود بی آنکه آمار اعدام‌ها و بگیرو‌ببندها مانع از تولد دوباره آنها در بحران بعدی باشد؟
 
شاید علت این پدیده را باید در رفتار و عملکرد جامعه ای جست که در غیاب فرهنگ سازی نظام‌مند و آموزش های هدفمند، حال خالی از هرگونه حس همدلی، جسورانه نیز از هر بایدی سرمی پیچاند. جامعه ای که در یک سوی آن مردمان و شهروندان عادی‌ای هستند که برای دست‌کم بخشی از آنها رفته رفته جان دیگری کم ارزش می شود و درمیان هیاهو و بحران و چند گانه ی سیاست‌های سهل گرایانه و با نادیده انگاشتن قدرت ویروس و انتقال آن، راه سفر درپیش می‌گیرند تا راکبان این ویروس مرموز و سفیر مرگ برای خود یا دیگران باشند.

یا شهروندان خجسته حالی که این روزها نه می‌توانند چشم بر کاسبی درآستانه‌ی نوروز خود ببندند و نه حاضرند اصول بهداشتی و توضیه‌های ایمنی برای مراقبت از شیوع بیشتر این بیماری را در محیط‌های کسب خود به‌کار ببندند.

اما مسبب پدید آمدن چنین جامعه‌ای بخش دیگری از همین جامعه است. مدیران همواره مدیر و مسوولان همیشه مسوول. آنانی که سامانه ی تفکرات مدیریت جهانی شان درهاله ای از ابهام وجود دارد به طوری که در این روزهای متشنج کرونایی برخی مردم را دعوت به ماندن در خانه می کنند و برخی دیگرهمان زمان ساعات کار اداری را در عادی ترین شنبه سال به حال عادی باز می گردانند. مدیرانی که هراس از برنامه‌های قرون وسطایی دارند ولی از بی برنامگی باکی ندارند و ملموس ترین نیتجه آن شد که در قائله اخیر یک روز داروخانه ها مسبب کمبود ماسک و دستکش و ... خوانده شدند و دیگر روز محتکران را و ... غافل از اینکه می‌شد برنامه ای داشت و کاری کرد تا چنین نشود.

مردم اگرچه برخی‌اشان این روزها از آینده و حتی خود به هراس افتاده اند و به جای انکه در پناه امنیت اجتماعی ایجادشده متاثر از یک سیاست و برنامه ریزی یکدست به تقویت حس قانون‌مداری، اعتماد و همدلی همت بگمارند، مجبورند احساس درماندگی و تنهایی خود را به‌دوش بکشند.
 
 نتیجه آنکه امروز، که روز مباداست هر کس می‌خواهد گلیم خود از آب برکشد. از دل همین حس تنهایی و درماندگی‌هاست که سلطان‌ها، سلطان سکه، سلطان طلا، سلطان ماسک، سلطان دستکش، سلطان کانکس و ... سر بر می آرند؛ در سایه همین درماندگی هاست که مردمان از شهری به شهر دیگر می گریزند تا صدای سرفه های خشک یک کشور بیمار و تبدار جهانی شود.
 
کد مطلب : ۶۲۵۷
نام شما

آدرس ايميل شما