۰

در دور باطل ابتلا به کرونا گرفتار نشویم

عباس عبدی، تحلیل‌گر سیاسی و اجتماعی
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۹
کد مطلب : ۷۱۳۷
در دور باطل ابتلا به کرونا گرفتار نشویم
سالم خبر: روند تحولات بیماری کوید-۱۹ در ایران متفاوت از دیگر كشورها شده است. حداقل تا این تاریخ در كشورهای دیگر نمودار ابتلا و مرگ و میر ناشی از كرونا به این صورت بوده كه پس از رسیدن به یك نقطه اوج، سیر نزولی را در پیش گرفته‌اند، و همچنان این سیر نزولی ادامه یافته است.

در واقع نمودار توزیع آن طبیعی یا نرمال است. در ۱۶ فروردین نمودار ابتلا به اوج رسید و پس از ان تا ۱۳ اردیبهشت به حداقل و حدود یک چهارم رسید. پس از این نزول حدوداً یك ماهه، دوباره سیر صعودی طی شده است به‌طوری که طی یک ماه از اوج رقم قبلی نیز حدود ۲۰ درصد بیشتر شده است. تعداد مرگ‌و‌میر هم از اوج ۱۵۸ نفر به ۳۴ نفر رسید ولی تا تاریخ ۲۷ خرداد دوباره اوج گرفته و به ۱۱۳ نفر رسیده است. به همین علت برخی گمان كرده‌اند كه وارد موج دوم و در حال رسیدن به نقطه اوج جدیدی شده‌ایم. در حالی كه شاید مسأله به گونه دیگری باشد. 
 
بیش از هر چیز باید گفت سیاست‌ رسمی اعلام داده‌های مربوط به این بیماری در ایران چندان دقیق نیست. البته در همه كشورها كمابیش چنین است ولی به نظر می‌رسد كه در ایران شكاف رسمی و واقعی بیشتر است به‌علاوه این کار از روی ناچاری نیست، زیرا كوششی برای توضیح بیشتر نمی‌كنند. با وجود این براساس داده‌های موجود تحول وضعیت موجود را می‌توان تا حدی توضیح داد.
 
آمار
رسمی در باره كرونا شامل مبتلایان جدید، مرگ و میر، تعداد افراد بستری شده، تعداد بهبودیافتگان، تعداد تست و... است. برای درك وضعیت آمار خرداد ماه برخی از این موارد را با یكدیگر مرور می‌كنیم.
نمودار تعداد مبتلايان و درصد بستري‌شدگان نسبت به مبتلايان شناسايي شده
 
اولین داده تعداد مبتلایان جدید است. واقعیت این است كه این داده به خودی خود چندان مهم نیست. زیرا به‌طور رسمی در ایران تا كنون حدود ۱۹۰ هزار نفر بیمار مبتلا به كوید-۱۹ شناسایی شده‌اند، در حالی كه مطالعات نشان داده است كه حدود ۱۵ میلیون نفر مبتلا شده‌اند. حتی اگر این برآورد خطا هم داشته باشد، به طور قطع ۲ میلیون نفر یا ۱‍۰ برابر تعداد رسمی مبتلا شده‌اند. لذا هر چه این عدد بالاتر باشد به معنای بدتر بودن نیست، بلكه می‌تواند به معنای بهتر بودن نیز باشد. برای نمونه تعداد مبتلایان در فرانسه ۱۵۷هزار نفر است (تا ۲۷ خرداد) و در آلمان ۱۸۸ هزار ولی این به معنای بدتر بودن وضع آلمان نیست، زیرا مرگ و میر در فرانسه حدود ۳۰ هزار و در آلمان حدود ۹ هزار نفر است. علت تا حدود زیادی ناشی از تست‌های بیشتر و هدفمندتر در آلمان است، در حالی كه احتمالاً كل مبتلایان فرانسه خیلی بیشتر از آلمان باشند.
 
داده بعدی تعداد مبتلایانی است كه بستری می‌شوند. در واقع اگر كسی مبتلا باشد
و بستری نشود، یعنی این بیماری برای او خطر چندانی ندارد، فقط خطر انتقال به دیگران را دارد كه اگر شناسایی شود و در قرنطینه قرار گیرد برای جلوگیری از انتقال بیماری به دیگران بسیار لازم و مفید است. پس افزایش شناسایی هدفمند می‌تواند مانع از شیوع و انتقال بیماری شود و این مهم و مفید است، به شرطی كه افراد مبتلا به كرونا مقررات ایمنی را رعایت كنند. پس كسانی كه بستری می‌شوند، نشانه چیست؟ بیشترین احتمال این است كه آنان بازتاب واقعی از تعداد مبتلایان باشند. مبتلایان شناسایی شده و كسانی كه شناسایی نشده‌اند. البته این آمار می‌تواند بازتاب‌دهنده انتقال بیماری به افراد ضعیف‌تر و نیز خطرناك‌تر شدن ویروس نیز باشد.
 
داده بعدی تعداد مرگ و میر ناشی از این بیماری است كه بازتابی است از وضعیت بیماری در دو یا سه هفته پیش؛ كه می‌تواند به معنای افزایش و همه‌گیری بیماری یا انتقال آن به افراد ضعیف‌تر یا افزایش خطر ویروس و یا ضعیف‌تر شدن نظام بهداشت و درمانی باشد.
 
این سه داده در خردادماه چه تغییراتی داشته‌اند؟ 
 
تعداد مبتلایان شناسایی شده در ۷ روز اول خردادماه به‌طور متوسط روزانه حدود ۲۱۰۰ نفر بود. در هفته دوم به متوسط حدود ۲۷۰۰ بیمار می‌رسد. در هفته سوم حدود ۲۴۵۰۰، و در هفته چهارم نیز حدود ۲۴۰۰ بیمار شناسایی
می‌شوند، كه ظاهراً روند رو به رشد ولی اندکی را داشته است. بنابه اطلاعیه وزارت بهداشت بعضاً تا ۸۰ درصد مبتلایان شامل همراهان بیماری بوده‌اند كه برای درمان مراجعه كرده‌اند. اگر چه به احتمال فراوان در این درصد اغراق شده است ولی در مجموع افزایش مبتلایان ناشی از تست‌های تصادفی نبوده و معرف میزان ابتلای واقعی در جامعه آماری نیست. در مجموع می‌توان گفت كه افزایش این رقم به خودی خود معنای مثبت یا منفی ندارد.
 
شاخص بعدی تعداد افرادی است كه از میان شناسایی‌شده‌ها بستری شده‌اند. این تعداد در هفته اول، به طور متوسط حدود ۳۸۰ نفر بود، در هفته دوم به ۵۱۴ نفر رسید، در هفته سوم به ۶۶۰ نفر و در هفته چهارم به ۸۳۰ نفر رسید كه بیش از دو برابر رقم هفته اول است. اگر نسبت بستری‌شدگان به كل مبتلایان را حساب كنیم در چهار هفته متوالی به ترتیب عبارتند از: ۱۸% و ۱۹%، ۲۷% و ۳۴% است كه نشان‌دهنده یكی از چند وضعیت زیر است:
 
الف‌ـ افزایش دو برابری مبتلایان؛ و به این معنا خواهد بود كه سیاست شناسایی مبتلایان ضعیف و نارسا است، از این رو افراد زیادی هستند كه مبتلا شده و شناسایی نشده‌اند و در ادامه عامل شیوع این بیماری خواهند شد. 
 
ب‌ـ افزایش خطرآفرین بودن ویروس هم می‌تواند عامل دیگری باشد ولی برحسب شواهد چنین چیزی تا كنون دیده
نشده است. 
 
تعداد مرگ و میر ناشی از كوید-۱۹ نیز در هفته اول، به طور متوسط حدود ۵۲ نفر بوده، در هفته دوم حدود ۶۴ نفر، در هفته سوم، ۷۱ نفر و در هفته چهارم به حدود ۹۷ نفر رسیده است كه رشد ۸۷ درصدی نسبت به هفته اول است و نشان می‌دهد كه اختلالی جدی در فرآیند شناسایی بیماران رو به رشد رخ داده است و اگر درست شناسایی شوند، خیلی بیشتر از اینكه هست خواهد بود. این وضع می‌تواند ناشی از ضعیف شدن نظام درمانی هم تلقی شود.
 
پرسش این است كه آیا آمار نشان‌دهنده ورود ایران به موج دوم شیوع كوید-۱۹ است؟ پاسخ احتمالاً منفی است. از آنجا كه سیاست‌های كنترلی در ایران ناقص و نیز منطقه‌ای انجام شده برخی از استان‌ها كه در مرحله اول با شیوع گسترده این بیماری مواجه شده بودند، اكنون در وضعیت به نسبت بهتری هستند. قم، گیلان، و تا حدی اصفهان و مازندران چنین وضعی را دارند. شواهد دریافتی از این استان‌ها نشان می‌دهد كه گویی ایمنی جمعی به دلیل نوعی همه‌گیری به وجود آمده است. البته برخی استان‌ها چون کردستان نیز که پیشتر حدی از شیوع را دچار شده بودند دوباره با شیوع جدیدی مواجه شده‌اند. مطالعه‌ای نشان می‌دهد که حدود ۱۵ میلیون نفر در ایران مبتلا شده‌اند، كه حدود ۲۰ درصد جمعیت را شامل می‌شود، بر اساس این مطالعه درصد مذکور در این استان‌ها
تا حدود ۸۵ درصد نیز می‌رسد. در نتیجه بیماری در استان‌های دیگری كه پیش‌تر نگرفته بودند، اكنون در حال شیوع است. با توجه به حذف اقدامات ایمنی و نیز كم شدن حساسیت‌ها، و كوتاه بودن دوره این اقدامات، انتظار می‌رود كه شدت اوج‌گیری این بیماری در استان‌های جدید شدید باشد. 
 
نقطه قوت فعلی ما، آمادگی نظام درمانی و نیز احتمالاً تأثیر اندك گرمی هوا یا ضعیف شدن ویروس است كه این دو فقط یك احتمال است. بنابراین خواه ناخواه با سیاست‌های اتخاذ شده، به ناچار به سمت سیاست ایمنی جمعی خواهیم رفت و باید هزینه‌هایش را پرداخت، هر چند مسأله این است كه هیچ شاهدی وجود ندارد كه اگر كسی مبتلا شد، برای همیشه در برابر این ویروس ایمن شود و این خطری است كه سلامت عمومی را تهدید می‌كند. 
 
علت بروز این وضعیت اتخاذ سیاست نصفه و نیمه قرنطینه یا فاصله‌گذاری فیزیكی و تعطیلی‌ها و نیز كوتاه‌مدت بودن آنها و از این دو بدتر اعمال كردن منطقه‌ای این سیاست‌ها است. احتمالاً ایران اولین كشوری باشد كه تا رسیدن به ایمنی جمعی با همین وضع ادامه مسیر دهد، فقط باید امیدوار بود كه ابتلای به آن معادل ایمنی همیشگی باشد، در غیر این صورت در دور باطلی از ابتلا به بیماری قرار خواهد گرفت كه گریزی از آن ندارد.
منبع: پنجره
کد مطلب : ۷۱۳۷
نام شما

آدرس ايميل شما